مناجات با امام زمان (عج)
بیا که دیده حرام است بی تو دیـدارش بیا که دل شده خون در فـراق دلدارش بیا که دین چوعلی مانده استخوان به گلوی بیا که رفته حقیقت به دیده گان، خارش عـلـی که زادگـهـش بوده دامن کـعـبه هنوز میـرسد از این جماعت، آزارش به غـربـت حـرم و خـانـۀ خـدا بـنـگـر که نام قـاتل زهراست؛ نـقش دیوارش حرم غریب و تو مظلوم، شیعه ات تنها سرشک تو است که ریزد ز چشم خونبارش هنوز کعبه سیه پوش مادرت زهراست هنوز اشگ حرم می چکد به رخسـارش بیا و داد عـلی را از آن خـطیب بگیـر که بغـض آل علی می دمد ز گفتـارش حرم گریست در آن شب که جدّ مظلومت زمکّـه رفت برون با تـمامِ انـصـارش بیـا که بیـت به دور سرت طـواف آرد بیا که کـعـبه شود با تو، تازه دیـدارش زمـهر آل عـلـی دل نـمی برد «میثم» اگــر بُـرنـد زبـان و کِـشـند بـر دارش |